در حوادث اخیر کشور خیلیها گفتند که این صدای نسل نوجوان و جوان کشور است که بلند شده، بهخصوص صدای خواستهها و مطالبات دهه هشتادیها و بهویژه بچهمدرسهایها
شفاآنلاین>سلامت>در حوادث اخیر کشور خیلیها گفتند که این صدای نسل نوجوان و جوان کشور است که بلند شده، بهخصوص صدای خواستهها و مطالبات دهه هشتادیها و بهویژه بچهمدرسهایها. اینها میگفتند این دانشآموزان هستند که نبض وقایع را در دست گرفته و بیشتر اتفاقات را رقم میزنند، نسلی که میخواهد صدایش شنیده شود و اعلام کند که هست.
به گزارش شفاآنلاین:بر روی این مطالبات بحق که البته در جاهایی به بیراهه نیز رفت، موجسواری رسانههای ذوقزده بیگانه به وفور انجام شد و فوج رسانههای مغرض، صدای فرزندان این سرزمین را در حاشیه قرار دادند در حالی که کارشناسان وطنی و دلسوز میگویند صدای این نسل باید شنیده شود.
ما از نوجوانان و جوانانمان حرف میزنیم که القاب زیادی برایشان قائلند؛ از نسل زد بگیرید تا دیجیتالبُرنها که مادرزادهای دیجیتال معنی میدهند. این نسل با این که زادگاهش در ایران است، ولی گویی در جهان مجازی به دنیا آمده و انقلاب دیجیتال را از سر گذرانده، برای همین چنان با نسلهای قبل از خود متفاوت است که صدایش باید حرفهایتر و عمیقتر شنیده شود در غیر این صورت در عصر بمباران لحظهای اطلاعات در جهان بی مرز شبکههای اجتماعی چنان کلاه و سپر و کلاهخود میاندازد که در محیطی ناامن، بیدفاع میماند؛ شاید هم صداهای شنیدهنشدهاش روزی از جایی که تصورش نمیشود، بیرون بزند.
انقلاب دیجیتال و فرزندان ما
نسلهایی که سنی از آنها گذشته وقوع انقلاب دیجیتال را به عنوان یک رویداد تماشایی نظاره کردند و هرچند که سواد اطلاعاتیشان به همراهی با آن قد نمیداد، چون ضروری بود تا حدی با آن همراه شدند، اما نسل نو که یا هنوز به مدرسه نرفتهاند یا سالهای دانشآموزی را میگذرانند، چنان این انقلاب را هضم کرده و با آن همراه شدهاند که لقب مادرزادهای دیجیتال را یدکمیکشند. انقلاب دیجیتال همه مردم جهان را به هم متصل کرد، بستر تعاملات گسترده را فراهم آورد، دست به تحلیل و توصیهگری زد و همه ابعاد زندگی را بهروزرسانی کرد؛ بنابراین همه این ویژگیها در نسلی که در این انقلاب زاده شده نیز متبلور است. این نسل از شبکههای اجتماعی که محصول انقلاب دیجیتالاند نیز خوراک ذهنی میگیرد و برایش سوالات و ابهامات زیادی پیش میآید که منتظر دریافت پاسخ آنهاست، اما اگر پاسخ نگیرند چه میشود؟ این نگرانی بسیاری از کارشناساناست.
علی زرافشان، کارشناس مسائل آموزش و پرورش و معاون سابق وزارتخانه درباره انقلاب دیجیتال و غفلتهای رخداده میگوید: «یک انقلاب به نام انقلاب دیجیتال در دنیا اتفاق افتاد که ما نه آن را پذیرفتیم و نه باور کردیم. انقلاب صنعتی هم در دوره خود همه ارکان و اصول زندگی مردم را تغییر داد و اصول جدید را بنا گذاشت که اکنون در انقلاب دیجیتال، شبکههای اجتماعی هستند که فرمان تغییرات را به دست گرفتهاند. امروز بخش زیادی از دانشآموزان، دانشجویان و متخصصان ما در دنیای مجازی زندگی میکنند، در حالی که ما این دنیا را به رسمیت نشناختیم، اما دنیای دیجیتال راهحلهای خود را دارد».
او از دیجیتالبُرنها هم سخن میگوید: «ما در این دنیا با مفهوم جدیدی به نام دیجیتال بُرنها یا مادرزادهای دیجیتال هم مواجهیم. این نسل برعکس ما برای زندگی در این دنیا نیاز به آموزش کلاسیک ندارد، چون در این فضا متولد شده و مهارتها و دانش کافی را برای آن دارد. البته دیجیتالبُرنها برعکس تصوری که داریم صرفا مصرفکننده اطلاعات نبوده، بلکه تولیدکننده آن نیز محسوب میشوند»؛ بنابراین نسلی که مصرفکننده و تولیدکننده همزمان است دنیایی از سوال و دغدغه در ذهن دارد که متولیان باید مترصد یافتن پاسخ و شنیدن صدای این نسل باشند، همان طور که زرافشان تاکید دارد که: «باید انقلاب دیجیتال را به رسمیت بشناسیم و ویژگیهای آن و بستر حضور مفید و موثر در آن را بدانیم و حرفها و دغدغههای نوجوانان و جوانان را بشنویم و پاسخگوی آنها باشیم».
آموزش منطق رفتار
عدهای میگویند رفتار بخشی از مادرزادهای دیجیتال و نسل زدیها به بیمنطقی و یاغیگری پهلو میزند. البته ما قضاوتی درباره صحت انتخاب این واژهها نداریم، اما ایراندخت فیاض، استاد دانشگاه معتقد است که به کاربردن این تعابیر و تاکید بر این که نسل جدید هیجانی و تحت تاثیر است، محصول ربطدادن همه وقایع و مطالبات اجتماعی به دهه هشتادیهاست.
او، اما دست روی نقطه قابل تاملی میگذارد، بر روی تربیت این نسل که اغلب افراد آن را از نظام آموزشی کشور مطالبه میکنند. ولی او میپرسد آیا آموزش و پرورش به تنهایی میتواند دانشآموزان را تربیت کند و آیا دانشآموزان فقط در ساعاتی که در مدرسه هستند، تربیت میشوند؟
این کارشناس با این که پاسخ منفی به این دو پرسش میدهد، ولی در عین حال همچنان به نقش نظام تعلیم و تربیت نیز باور دارد. او میگوید: «ما در نظام آموزشی نتوانستیم منطق رفتار و داشتن اصول و قواعد رفتاری را آموزش دهیم. ما اهداف متعالی را انتخاب کردهایم، اما کثرت روش نداریم بنابراین وحدت رویهها ما را با معضلات کنونی مواجه کرده است». کثرت روش و پاسخ به سلایق مختلف البته نکتهای است که در نصوص اسلامی نیز مدنظر قرار گرفته، چرا که از منظر اسلامی انسانها فرزند زمانه خویش هستند، اما این انسانها که میل به حرکت به سمت ناشناختهها دارند، باید تفکر منطقی و نقادانه را نیز بیاموزند، بهویژه نسل نوجوان و جوان که زاده دنیای دیجیتالاند و برای در امانماندن باید یاد بگیرند چطور از میان حجم انبوه اطلاعات مجازی و غیرمجازی، راستیآزمایی کنند و درست را از غلط و حقیقت را از دروغ تشخیص دهند و با قدرت آیندهنگری در هر دامی گرفتار نشوند. این تلاشها البته نافی به رسمیتشناختن مطالبات این نسل و ارائه پاسخهای درخور به آنها نیست. جام جم